مهتابمهتاب، تا این لحظه: 19 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

نازگل من

بی ادب

    دوبچه دو قلو با هم به مدرسه رفتند . اسم یکی باا دب ودیگری بی ادب بود. معلم از بی ادب پرسید : اسمت چیست؟ بی ادب جوابی نداد معلم به مادر بی ادب زنگ زد و گفت : اسم این بچه چیه؟  مادر بی ادب گفت: بی ادب معلم گفت: ادبت کجارفته  ؟ مادر گفت: رفته  سبزی بخره  !     ...
30 دی 1390

مسئله ریاضی

    پدر علی  : ده تا سیب داریم اگر یکی از آنها را بخو ریم چند تا سیب می ماند ؟ علی  : نمی دانم چون ما درمدرسه مان مسئله ها را با شیرینی حل می کنیم  !         ...
30 دی 1390

افسانه زور

  گنجشکی بود که بالای درختی لانه داشت.یک روز رفت دنبال آب و دانه. دید ای داد و بیداد ، چه سوز و سرمایی چه یخبندانی روی یک تکه یخ نشست، پاهایش سر خورد و افتاد زمین. گفت ای یخ تو اینقدر زور داری یخ گفت من اگر زور داشتم، آفتاب آبم نمی کرد. گنجشک گفت: ای ابر تو چرا این قدر زور داری ابر گفت من اگر زور داشتم، باد مرا با خودش نمی برد. گنجشک گفت: ای باد تو چرا اینقدر زور داری  باد هوهویی کرد و گفت: ای باد من زورم کجا بود. اگر زور داشتم که کوه جلویم را نمی گرفت.  گنجشک گفت:ای کوه تو چرا این قدر زورداری کوه گفت: اگر من زور داشتم ،علف رویم سبز نمی شد. گنجشک گفت: ای علف تو چرا اینقدر زور داری علف گفت: اگر زور د...
30 دی 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نازگل من می باشد